مواجهه با اعتراضات کارگری؛ جای خالی تدبیر

روزنامه بهار: چند روزی است که خبر اعتراضات کارگران شرکت هپکو و آذرآب در اراک در صدر اخبار اجتماعی قرار گرفته است. مطابق معمول در ابتدای ماجرا رسانه‌های رسمی بنا بر قانون نانوشته‌ای از پرداختن به این موضوع منع شدند و حالا چند روزی است که شاهد انعکاس این رخداد در رسانه‌ها نیز هستیم. البته همانطور که قابل پیشی بینی است رسانه‌ای که می‌بایست رسانه ملی باشد در این موضوع خاموش است و صدایی از خواسته‌های این کارگران معترض در این رسانه شنیده نمی‌شود. چند روز پیش بود که برخورد نیروهای انتظامی با این اعتراضات اوضاع را بغرنج‌تر ساخت و پای رسانه‌های خارج از کشور را نیز به این مسئله باز کرد. درباره کلیت این اتفاق تلخ می‌توان به چند نکته اشاره کرد.

۱ـ انفعال دولت
با نگاهی به واکنش‌های مسئولان دولتی به این اعتراضات شاهد آن هستیم که دولت با نوعی بی عملی و انفعال مواجه است. از علی ربیعی در جایگاه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که نگاه کارگران به طور طبیعی به وزارتخانه تحت مسئولیت اوست تا رحمانی فضلی، وزیر کشور به عنوان وزارتخانه‌ای که ظاهرا نیروهای انتظامی ذیل آن فعالیت می‌کنند به موقع، صریح و شفاف وارد میدان نشده و هنگامی نسبت به این موضوع از خود واکنش نشان دادند که زمان بسیاری از این واقعه گذشته بود و واکنش آن‌ها هیچ تاثیری بر مسیر اعتراضات کارگران نداشته است.

۲ـ بی تدبیری در نوع مواجهه
واقعیت آن است که به دلیل کمبود تجربه نیروهای حافظ نظم در جامعه در مواجهه با اعتراضات شاهد آن هستیم که هر بار در مواجهه با چنین اعتراضاتی اتفاقات ناگواری رخ می‌دهد که این بار نیز از این قاعده مستثنا نبود. مسئولان نیروهای انتظامی بالاخره باید مشخص کنند که چه زمانی قرار است مقابله با اعتراض را با کمترین هزینه و خسارت جانبی فرابگیرند و تا کی باید عدم تجربه را به عنوان یک توجیه مطرح کنیم؟ با وجود نقدهای جدی به عملکرد پلیس در این اتفاق، عذرخواهی مسئولان نیروی انتظامی را نیز نباید از نظر دور بداریم و این اقدام کم سابقه شایسته تقدیر است.

۳ـ سندیکا، حلقه مفقوده
شاید بتوان حلقه مفقوده این نوع اعتراضات کارگری را عدم وجود یک سندیکای واقعی، جدی و اهل اقدام دانست. شاید اگر این کارگران معترض از یک نهاد صنفی قوی برخوردار بودند آن گاه نه این ظلم غیرقابل چشم پوشی در حقشان را شاهد بودیم و نه برخی رفتارهای تند در اعتراضات. هر چقدر هم بخواهیم خودمان را به عنوان یک رسانه در کنار کارگران تعریف کنیم نمی‌توانیم از این حقیقت چشم بپوشیم که مسدود کردن مسیرهای رفت و آمد یک شهر هر‌اندازه هم اعتراضی به حق باشد به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و نمی‌توان از آن دفاع کرد.

۴ـ ریشه این وقایع
این اتفاق و نمونه‌های مشابه آن حاصل یک چرخه معیوب است. شاید اگر فقط این مورد بود می‌شد مسئله را در حد ضعف مدیریت در یک کارخانه تقلیل داد اما واقعیت آن است که این نوع مواجهه کارفرمایان با کارگران چندین و چند دفعه تکرار شده است و اتفاقی استثنایی نیست. ریشه این مسئله را می‌توان در ضعف شدید دولت‌ها در موضوع خصوصی‌سازی جستجو کرد. آن هنگام که خصوصی‌سازی واقعی را با بی توجهی به الفبای علم اقتصاد تبدیل به اختصاصی‌سازی و در سال‌های گذشته تبدیل به واگذاری کارخانجات به نهادهای شبه دولتی کردند این وقایع قابل پیش بینی بود. همین امر سبب آن شده است که نه بخش خصوصی واقعی که توان اداره کارخانجات را دارد جدی گرفته شود و نه کارگران از حمایت مدیریت دولتی برخوردار باشند. به نظر می‌آید که می‌بایست در کنار حل و فصل مشکلات کارگران به سامان دادن به این مشکل ریشه‌ای نیز پرداخت و از کنار آن به سادگی عبور نکرد.

درباره‌ی مدیر سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.