تک بیت های نالان

1

تصور هم نمي کردم که روزي 
سرت را بر سر نيزه ببينم

2

کبودي رخ من ارث مادرم زهراست
سه ساله هستم و قامت خميده ام چون او 

3

به دوش من غم تو کوله بار سنگيني است
شکسته قامت من در عزاي تو بابا

4

سنگهاي کوفه دل سنگند و بي رحم اي پدر
از تمام سنگها آزرده گشتم بارها

5

به انتظار پدر تا سحر نخوابيدم
به «سر» بيا تو بزن سر به دخترت بابا

6

از تمام خارها دارم شکايت اي پدر
هر دو پاي من شده آزرده از اين خارها

7

به«سر» بيا و مرا با خودت ببر بابا
قدم خميده و سربار عمه ام شده ام

8

يک عمردرعزاي شما گريه کرد و گفت:
اي کاش کودکي به صف کربلا  نبود

درباره‌ی