- ایران سرافراز | اخبار | سیاست | ورزش | جامعه - https://iransarafraz.ir -

تئوری تغییر برای انتخابات حوزه انتخابیه شاهین‌شهر، میمه و برخوار

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، نورالله جویا خبرنگار و کارشناس حوزه رسانه و ارتباطات طی یادداشتی با عنوان تئوری «تغییر» به شرح زیر آورده است؛

 

 

سید محمدرضا کاظمی طبا فرماندار و رئیس هیات اجرایی انتخابات شهرستان شاهین‌شهر و میمه روز گذشته در گفت‌وگو با خبرگزاری موج اعلام کرد که ۱۸۱ نفر منهای حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده فعلی شاهین‌شهر، میمه و برخوار در مجلس شورای اسلامی برای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه یاد شده ثبت‌نام اولیه انجام داده‌اند. (در مجموع ۱۸۲ نفر که از این تعداد ۱۴۷ نفر و ۳۵ نفر زن هستند)

به قول آقای کاظمی طبا رکورد تاریخی ثبت‌نام در انتخابات مجلس شکسته شد به همین خاطر این اتفاق نشان از ضرورت یک تحول بنیادی در مدیریت قانون‌گذاری و مطالبه‌گری مردم حوزه انتخابیه شاهین‌شهر، میمه و برخوار برای تغییر وضعیت موجود را دارد.

بدون شک عمق و گستردگی نیازهای مردمان همیشه در صحنه دو شهرستان شاهین‌شهر، میمه و برخوار در پیگیری مطالبات اصلی آنان که مهم‌ترین آن توسعه زیرساخت‌ها، توجه به مناطق محروم و کم‌برخوردار، توسعه صنایع بزرگ، اشتغال و خدمات اجتماعی بوده است، دغدغه‌مندان را به میدان رقابت انتخاباتی کشانده است، تا برای مطالبات بحق مناطق یاد شده پیگیری‌های در حوزه مختلف با استفاده از ظرفیت‌های قانونی کشور، گامی در جهت توسعه و پیشرفت بردارند.

از یک سو تعدد کاندیدها نشان از نشاط سیاسی و فراوانی دغدغه‌مندان را دارد که هر یک با نگاه و راهکاری برای رسیدن به نقطه مطلوب منطقه در مقابل مناطق هم عرض پا در این میدان یا کارزار انتخاباتی گذاشته‌اند.

لازم دانستم برای جریانات مختلف سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به داستانی اشاره کنم؛

نقل است که حضرت نوح، چهار پسر داشت. یکی از پسران نوح به نام کنعان به پیامبری پدرش ایمان نیاورد. از او چندان اطلاعی در متون دینی نیامده است. "تنها تصویری که از پسر نوح در قرآن کریم وجود دارد، لحظه‌ای است که طوفان آغاز شده و پسر نوح خارج از کشتی است. بنا به روایت قرآن، نوح پسرش را دعوت می‌کند تا سوار کشتی شود؛ اما پسر قبول نمی‌کند و می‌گوید بالای کوهی می‌روم تا از طوفان در امان باشم. نوح بار دیگر از پسر دعوت به سوار شدن در کشتی می‌کند و می‌گوید این طوفان عذابی است که کسی نمی‌تواند از آن فرار کند مگر این‌که خداوند بخواهد. خداوند در این هنگام با موجی میان نوح و پسرش فاصله می‌اندازد و در نهایت پسر نوح در طوفان غرق می‌شود" (پایگاه اینترنتی ویکی‌شیعه).

به تعبیر سعدی:  پسر نوح با بدان بنشست /خاندان نبوتش گم شد

یا در بیت دیگر آورده است:  چو کنعان را طبیعت بی‌هنر بود   /پیمبرزادگی قدرش نیفزود

 پیش از وقوع طوفان و به‌قصد نجات کنعان، پدر به فرزند خود می‌گوید:  "یا بُنَی ارْکبْ مَعَنا وَ لا تَکنْ مَعَ الْکافِرِینَ"  و نوح با اندوه شدید برای نجات فرزندش دست به‌دامان خدا شد و از او طلب رحم و شفقت و کمک کرد که اجابت نشد. کشتی نجات و رستگاری مسیر خود را رفت و پسر نوح در طوفان غرق شد.

این تنها قصه‌ی نوح و پسرش نیست. قصه‌ی همه‌ی کسانی است که دل‌شان برای رستگاری دیگران می‌سوزد و می‌خواهند نجات‌شان دهند، اما لازم است به‌یاد داشته باشند که در این "خودنوح‌پنداری"، باید همچون پیامبر خدا عمل کنند.

یادآوری این قصه برای این ضرورت دارد که پیام مهمی برای همه‌ی دین‌داران به‌خصوص آن داوطلبانی که قصد خدمت به مردم در جایگاه نماینده کرده‌اند را دارد.

 این‌که دیگری و حتی اگر آن دیگری، فرزند آدمی باشد، از اختیار و حق انتخاب میان خیر و شر برخوردار است. او آزاد است نجات یابد و آزاد است خود را در طوفان غرق کند. او اختیار دارد سوار کشتی شود یا نشود، همان گونه که کنعان چنین کرد و پدرش که پیامبر بود، او را به‌زور و اجبار، مجبور به سوار شدن به کشتی نکرد. این درحالی بود که نوح می‌توانست از برادرانش و دیگران بخواهد و امر کند که کنعان را از موی سر بگیرند و کشان‌کشان بر زمین بکشند و اگر لازم شد با او خشونت بورزند و او را سوار کشتی کنند. اما نوح این کار را نکرد.

با این‌که به‌عنوان یک پدر، شدیدا اندوهگین بود و دست به دعا و کمک از خدا برداشت؛ اما تنها کاری که کرد این بود که با شفقت تمام پسرش را دعوت به همراهی کند و بگوید: ای پسرم با ما بیا و سوار کشتی شو.

کشتی می‌رفت و کنعان جلوی چشم پدر غرق شد؛ و لابد پدر در دل، اندوهی عظیم، و بر چشم، اشکی جاری داشت. نوح هیچ نبود جز یک نگاه مضطرب و هیچ نکرد جز یک دعوت مشفقانه؛ تا به همه‌ی دین‌داران در طول تاریخ بگوید: من که پیامبر هستم حتی برای نجات فرزندم، او را مجبور نکردم و اختیار انسانی‌اش را از او نستاندم.

به‌عنوان یک شخصیت رسانه‌ای و فعال سیاسی و اجتماعی می‌خواهم در قالب داستان تاریخی این را خدمت شما اساتید و بزرگواران کاندید انتخاباتی بگوییم همان گونه که بهتر از نگارنده می‌دانید؛ تئوری «تغییر» در حوزه انتخابیه شاهین‌شهر، میمه و برخوار بعد از گذشت ۱۲ سال با ترس‌ولرز و غول ساختن از رقیب به دست نمی‌آیید.

کاندیدی که امروز داوطلب نجات مردم دو شهرستان شاهین‌شهر، میمه و برخوار شده و مدعی است که برای حل‌وفصل مشکلات حوزه انتخابیه یاد شده دارای برنامه است و در حوزه قانون‌گذاری و نظارت بر قانون در مجلس شورای اسلامی حرف برای گفتن دارد اگر این هنر را نداشته باشخصیت سابقه‌دار و با تجربه‌ای همچون حاجی‌دلیگانی با همه سیاست و کیاست انتخاباتی‌اش رقابت کند، پس همان بهتر که کنار بی ایستد و تماشاگر این صحنه تاریخی باشد.

بدون تعارف، چرا که وقتی توانایی رقابت با چنین رقیبی سرسختی را نداشته باشد بدون شک فردا که وارد مجلس شورای اسلامی شد توانایی حل و فصل مشکلات مردم را از طریق ریل قانون گذاری و نظارت بر آن  را نیز نخواهد داشت.

هر کاندیدای انتخاباتی بعد عبور از فیلتر شورای نگهبان باید آن‌قدر مدیر فروش خوب و با برنامه‌ای باشد که بتواند محصولاتش را در جلسات مختلف انتخاباتی برای مردم تبیین و آنها را برای آمدن به‌پای صندوق‌های رأی جهت تغییر سرنوشت وادار کند و این یعنی هنر.

حال باید دید تنها کرسی بهارستان از حوزه انتخابیه شاهین‌شهر، میمه و برخوار امسال مجدداً تکرار خواهد شد یا اینکه رقبای حاجی‌دلیگانی این هنر را دارند با کنار گذاشتن منافع و اتحاد و همدلی این کرسی را تغییر دهند.

نیازهای اساسی و مهم جامعه در بخش خدمات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و عمومی از زیر ساخت‌های آب شرب، جاده امن، خطوط انتقال برق، مخابرات، عدم تعیین تکلیف منطقه اقتصادی شاهین‌شهر، فرونشست زمین، مسئله مهم آب کشاورزان، عدم تخصیص عوارض آلودگی هوا، کوچک‌شدن سفرهای مردم، مشکل مهم مسکن، عدم ارتقاء بخش میمه به شهرستان و اینترنت پر سرعت و میدان‌های گردش اقتصادی چون میادین میوه و تره بار و کم توجهی مسئولان مرکز استان اصفهان به این نیازها و مطالبات بحق مردمی و محرومیت مشهود در بخش‌های صنایع بزرگ و کوچک، فراوانی اتباع افاغنه، فرار مغزها و سرمایه‌گذاران اقتصادی، بی‌نتیجه بودن پیگیری‌های صورت‌گرفته در تهران و اصفهان و مهم‌تر از همه اینها عدم پاسخگویی به این همه مطالبات انباشته شده مردمی از دوره‌های پیشین تا کنون، نشان از تغییر ذائقه مردم حوزه انتخابیه  به چهره نوظهور و عملگرا و آزمون پس دادها دارد .

حال باید به انتظار نشست که از این جمعیت دغدغه‌مند کاندید مجلس دوازدهم که ۱۸۲ نفر هستند، کدام کاندید انتخاباتی موفق خواهد شد در میدان رقابت با شعارها و برنامه‌های خود برای برون‌رفت منطقه یاد شده از محرومیت مشهود اعتماد مردم را جلب و راهی بهارستان دوازدهم شود.

کار هر بز نیست خرمن کوفتن / گاو نر می‌خواهد و مرد کهن