- ایران سرافراز | اخبار | سیاست | ورزش | جامعه - https://iransarafraz.ir -

برای بانویی که بعد از ۱۶ سال فعالیت در فرمانداری شاهین‌شهر از کار بی کار شد

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، نورالله جویا خبرنگار و فعال رسانه ای طی یادداشتی با عنوان (برای بانویی که بعد از ۱۶ سال فعالیت در فرمانداری شاهین‌شهر از کار بی کار شد) به شرح زیر آورده است؛ 

استاد شهید مطهری در کتاب حکمت‌ها و اندرزها، ج۱، ص۲۱ آورده است؛ 

امام علی علیه السلام می‌فرماید: «مردم در این دنیا دو دسته‌اند: یک دسته به بازار این جهان می‌آیند و خودشان را می‌فروشند و برده می‌سازند؛ دسته دوم مردمی هستند که خود را در این بازار می‌خرند و آزاد می‌سازند».

آری، محصول زندگی برخی از افراد -که متأسفانه هنوز اکثریت افراد بشر را تشکیل می‌دهند- بردگی و خودفروشی و شخصیت خود را از دست دادن و به تعبیر قرآن خودباختن و خودزیان کردن است، بندگی شهوت و حرص و خشم و کینه است، اسارت در بند عادات جاهلانه و رسوم بی‌منطق و نامعقول است، تقلید از مد و تابعیت این اصل است که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». 

یک دسته در بازار این جهان خود را می‌فروشند به پول و مقام و هوا و هوس و تجمل و مد و تقلید؛ و دسته دیگر شخصیت واقعی و انسانی خود را باز می‌یابند، یک دنیا بزرگواری و عزت نفس و مناعت و شرافت و راستی و استقامت و عدالت و تقوا و حقیقت‌خواهی و ایمان و معنویت برای خود ذخیره می‌کنند، در این بازار آن نرخی را به رسمیت می‌شناسند که قرآن تعیین کرد که هیچ چیزی ارزش ندارد که آدمی خود را به آن بفروشد.

اما ادامه این یادداشت ؛ کسانی که دچار ترس هستند معمولا دور و بر خود را با آدم‌های مثل خودشان پر می‌کنند. البته منطق اقتصادی و منافع سیاسی ایجاب می‌کند که نه‌تنها برای جایگاه‌های مدیریتی، بلکه برای همه جایگاه‌ها، شایسته‌ترین گزینه را انتخاب کنید. اما گاهی سازمان‌ها خلاف این منطق عمل می‌کنند.

بزرگ‌ترین ترس مدیران ترسو چیست؟ آنها از اینکه کسب‌وکارشان شکست بخورد نمی‌ترسند چون به راحتی می‌توانند شکست را توجیه کنند یا بهانه‌تراشی کنند. می‌توانند بگویند: «تقصیر هیات مدیره بود یا سقوط ارزش سهام باعث شکستمان شد.» هر بهانه‌ای می‌توانند بیاورند. اما آنها یک ترس بزرگ‌تر دارند.

بزرگ‌ترین ترس آنها این است که از طرف یکی از کارکنانشان به چالش کشیده شوند یا دستشان جلوی کارکنان رو شود. حس خودخواهی در آنها غالب است. 

در سازمان‌های مبتنی بر ترس، کارکنان بی‌کفایت به جایگاه‌های مهم راه پیدا می‌کنند چون این افراد نمی‌توانند مدیر را به چالش بکشند، پس تهدید محسوب نمی‌شوند.

در یک محیط کاری مسموم، بهترین کاری که می‌توانی انجام دهی این است که تهدید به حساب نیایی بخصوص در سازمان های دولتی و خصوصی استانی همچون اصفهان. انگار این یکی از مهم‌ترین شرایط استخدام است.

به خصوص در سیستم دولتی و بخش خصوصی ما ایران چرا که آنکه بیشتر چاپلوسی می کند ماندگاری بیشتر در سیستم دارد و آنکه انتقاد می کند و بیشتر می داند یا باید با آن مجموعه وداع کند و یا اینکه در گوشه ای خاک بخورد.

اگر به محیط‌های مبتنی بر ترس دقت کنی، می‌بینی که اعضای ارشد، ظاهرا به موفقیت کسب‌وکار اهمیت می‌دهند چون دائما درباره‌اش حرف می‌زنند اما در عمل، تنها چیزی که برایشان مهم است، حفظ جایگاه قدرت و منافعشان است. آنها ترجیح می‌دهند کسب‌وکارشان به خاک سیاه بنشیند، اما هرگز به اشتباهات یا نارسایی‌های خود اعتراف نکنند. 

در شرکت‌هایی که دارای فرهنگ سالم هستند، افراد درباره مشکلات مذاکره می‌کنند. مدیران می‌دانند که کارکنان هوشمند، قرار نیست همیشه با آنها موافقت کنند.

اختلاف نظر یک امر طبیعی است و ممکن است هنگام تصمیم‌گیری‌های مهم مدیریتی، بعضی از کارکنان با آنها مخالفت کنند اما این مدیران، هرگز راه مذاکره را نمی‌بندند.

آنها کسی را به خاطر اظهار نظر مخالف، سرزنش نمی‌کنند چون می‌دانند یک مذاکره سالم و سازنده، به نفع سازمان و به ضرر رقیبانشان است. 

بنده به همین خاطر چند سالی هست که تصمیم گرفته ام دیدگاه سیاسی مستقل داشته باشم چون که معتقدم در همه احزاب و جریانات مختلف سیاسی کشور افراد توانمند و انقلابی وجود دارند که باید آنها را پیدا و برای پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران جذب کرد به همین خاطر با خالص سازی به شدت مخالفم.

اما در سازمان‌های ناسالم، هیچ مذاکره‌ای صورت نمی‌گیرد. هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اگر اطاعت نکنید، اخراج می‌شوید و وقتی احساس می‌کنید طاقتتان تمام شده و دیگر نمی‌توانید شرایط نابسامان را تحمل کنید، به ناچار سازمان را ترک می‌کنید.

همان گونه که در بالا اشاره کردم این قصه پر درد سیستم دولتی و خصوصی کشور از وزارتخانه ها و دفاتر نمایندگان مجلس گرفته تا استانداری ها و فرمانداری ها و شهرداری ها و غیره است.

با این مقدمه برای عینیت بخشیدن به این کلمات به سراغ سوژه ای به نام خانم [فاطمه هاشمی] می رویم یکی از پرسنل ادارای فرمانداری شهرستان شاهین‌شهر و میمه که بعد از گذشت ۱۶ سال از فعالیت در این فرمانداری در اقدامی کاملا نامشخص البته تا به امروز و به یک دفعه توسط سیدمحمدرضا کاظمی طبا فرماندار کنونی شهرستان شاهین‌شهر و میمه و نماینده دولت سیزدهم از کار بی کار می شود.

و هنوز دلیل این برکناری در حاله ای از ابهام قرار دارد. اما آنچه کاملا مشخص است و با توجه به تجربه ۱۷ ساله رسانه ای ام چیزی جزء فعالیت های پشت پرده بازیگران سیاسی نمی تواند دلیل اقناع کننده ای برای این اتفاق تلخ باشد.

چراکه اگر به مباحث قانونی این برکناری نگاه کنیم این سؤال مطرح می شود که آیا از شانزده سال پیش و در زمان علیرضا جوادی فرماندار اسبق شهرستان شاهین‌شهر و میمه که این کار خلاف قانون اگر صورت گرفته و این تکرار خلاف قانون در ادامه توسط فرمانداران مختلف تایید و این میراث غیرقانونی به آقای کاظمی طبا فرماندار کنونی شاهین‌شهر و میمه رسیده است، چرا ادامه داشته است؟

که پاسخ به این سوال هم فرمانداران اصولگرا و هم اصلاح طلب را زیر سوال می برد، و این پرسش را در اذهان عمومی به وجود می آورد بر اساس کدام آزمون وزارت کشور و یا گزینش سازمان اداری و استخدامی صورت گرفته فردی را در نهاد مهمی همچون فرمانداری مشغول به کار می کنید و بعد نزدیک به ۱۶ سال که عمر خود را در این نهاد هزینه می کند، عذر او را می خواهید و از کار بی کار می کنید؟

حواله دادن این نیروی انسانی مطالبه گر توسط استاندار اصفهان و فرماندار شاهین‌شهر و میمه به قانون و نهادهای دیگر که موجبات آن خود شما خواص و همکاران شما بوده اید کار زیبنده و اخلاقی نیست، هر چند در این مملکت آمارها به خوبی نشان می دهد ۸۰ درصد مسئولان در جایگاه تخصصی خود قرار نگرفته اند و بیشتر بر اساس همان منافع سیاسی و فرمانبرداری که در بالا به آن اشاره شد در جایگاهی قرار گرفته اند که نباید باشند.

خلاصه مطلب امروز استاندار اصفهان، فرماندار شهرستان شاهین‌شهر و میمه، سازمان امور اداری و استخدامی و سازمان بازرسی کل کشور باید پاسخگوی دلایل این برکناری و این عمر از دسته رفته این خانم را باشند. 

 

به قول یکی از همین مسئولان آخر شاهنامه خوش است...