نوای دلنشین یک تفکر

تقريبا شايد از سال 73 به بعد و با باز شدن پايم به مسجد حضرت ولي عصر (عج) مهديه اسلامشهر با اين جمله ي زيباي حضرت امام (ره) که فرمودند: «هر گاه نواي دلنشين تفکر بسيجي در جامعه اي طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد ماند.» آشنا شدم.

بدون ترديد و با اتکا و استناد به همه ي فرمايشات، منويات، تفکرات، اقدامات و همه و همه ي اوامر و نواهي مقام معظم رهبري کاملا به وضوح اين نواي دلنشين تفکر بسيجي از ناحيه ي ايشان در جامعه طنين انداز است که به معناي واقعي کلمه چشم طمع همه ي اجانب و دشمنان کوردل و گستاخ ملت و نظام مقدس جمهوري اسلامي کور شده و کورتر هم مي شود.

اگر بخواهم در مقياسي ديگر اين فرمايش حضرت روح الله (ره) را بنگرم، ياد دوست و رفيق شهيدم حاج محمود شفيعي نيک آبادي شهيد مدافع حرمي که جانفداي حضرت زينب(س) شد مي افتم که هميشه آماده ي مهاجرت در راه خدا بود. گويي اهميت وافر هجرت را که در قرآن کريم قبل از جهاد بدان اشاره شده (20 توبه) را با تمام وجود درک و لمس کرده بود. هر وقت هم که از سفر باز مي گشت، حضوري يا تلفني همه ي دوستان و هم مسجدي هاي خود را براي ديداري دوباره هنگام نماز جماعت به مسجد فرا مي خواند. پيامک هايي که براي دوستان مي فرستاد تقريبا اينگونه بود: «.. سلام مهربون. خيلي وقت ندارم. نماز مغرب و عشا مسجدم و مشتاق ديدار. خدا رحمتت کنه..» اصلا انگار مي دانست آدم هايي مثل من نيازمند اين دعاي زيباييم که خدا رحمتمان کند. کنايه اي که دنيايي حرف در خود جا داده و پشت سادگي و زيبايي اش ژرفايي به عمق تفکري ناب دارد.

گير و دار دنيا و تعلقات آن، مشکلات و دغدغه ها و آرزوهاي ريز و درشت دنيايي که بعضا تبديل به يأس و نااميدي شده اند و همين تفکرات منفي قبل از هر مرگ و نيستي، فنايي گناه آلود با خود به ارمغان مي آوردند که به واقع تنها رحم الهي ( الا ما رحم ربي..) گره گشا خواهد بود و بس. و اين ديدگاه از پس تفکر دلنشين شهيد بزرگواري طلوع مي کرد که با عينک خوش بيني و عنايت و محبت و رأفت به همه و همه جا نگاه مي انداخت. در يکي از کليپ هاي ضبط شده از نقاط محروم که براي اردوي جهادي به آنجا تشريف برده بودند، با دختر خانمي تقريبا سه يا چهار ساله به نام زينب مصاحبه کرده و بعد از مصاحبه جمله اي عجيب بيان مي کند. « .. اين چشم ها ( چشمان زينب کوچولو) اگر در شهر بود..» شايد حتي پدر بزرگوار اين دختر خانم هم به اين مطلب فکر نکرده که اين شهيد بزرگوار اينقدر دلسوزانه ، پدرانه و مشفقانه به چشمان معصوم و زيبا اما رنج کشيده و محروم اين دختر نگاه مي کند. آري، مانند همين تفکر و دلسوزي باعث شد حاج محمود به سوريه رفته و در راه خدمت صادقانه و قربت الي الله مردم مظلوم سوريه جان فداي مکتب حضرت زينب (س) شود.

نواي دلنشين تفکر بسيجي مسأله ايست که اين روزها جامعه ي بشري و حتي جامعه ي ما بيش از پيش به آن نياز دارد. نواي دلنشيني که هميشه در بزنگاه ها و در مقياس هاي گوناگون خود را بروز داده و چشم طمع دشمنان را از اين جامعه دور و کور ساخته است. همه ي اين مطالب را عرض کردم که بگويم امروز براي ايفاي دين خود و اداي امانت اين تفکر بزرگ و دلنشين که روح نواز و دل نواز همه و همه است( چه آنها که متوجهند و چه آنها که نمي فهمند) براي طنين اندازي هر چه باشکوه تر اين تفکر به نيابت از شهيد مدافع حرم حاج محمود شفيعي به ميدان انقلاب خواهيم آمد.

درباره‌ی