هر آن که بــــرد سلام مرا به نـزد تبــ ـــ ــر
بگويدش که به جــز دوريــت ملالي نيست
بيـــا وگر نـــه زمستـــان چـــو بگــذرد ديگر
تو را به فصـل دل افروز گل مجالي نيست
ز من مپرس ، بپرس از کلاغ عــاشــق کاج
اگر چه پاسـخ او غيـــر قيل و قالي نيست
به قيل و قال به هر حال با تو خواهد گفت
به لحن پيــر تبرزن ، اگر چه حالي نيست: