ما گدايان درگه صمديم
همه محناج ياري و مدديم
چشم اميد ما به دست خداست
ورد لبهاي ما دعا و ثناست
لطف حق شد نصيب اهل زمين
شده خرم زمين چو خلد برين
داده حق دختري به دخت رسول(ص)
زينب(س) است او و هست همچو بتول(س)
بيت حيدر(ع) ز مقدمش گلشن
چشم زهرا(س) ز مقدمش روشن
آمده تا به روز عاشورا
واژه ي صبر را كند معنا
با مدد از محول الاحوال
شيعه را مي برد به اوج كمال
چون كه او زينت است بر ام و اب
خوانده او را خداي او زينب(س)
چشم او تا كه بر حسن(ع) افتاد
لب به خنده گشود و شد دلشاد
گفت او تا كه بر حسين(ع) سلام
شد دلش در كنار او آرام
مست شد از شراب ناب حسين(ع)
گشت شيداي آفتاب حسين(ع)
مونس و همدم برادر بود
حمد حالا كنار كوثر بود
هر دو در آرزوي هم بودند
هر دو مست سبوي هم بودند
مايه ي فخر بانوان زينب(س)
بر سر شيعه سايبان زينب(س)
شارح آيه هاي قران است
دل او پر ز نور ايمان است
تين و والشمس و والضحي زينب(س)
نور و فرقان و هل اتي زينب(س)
او كه سر تا به پا شكيبايي است
معني حلم و صبر و دانايي است
او به آيات وحي مفهوم است
پاي تا سر امام معصوم است
به يقين ذوالفقار حيدر(ع) اوست
با حسين(ع) و حسن(ع) برابر اوست
شب ميلاد او عجب شبي است
خاطرات حسين(ع) زينبي است
ساحل كشتي نجات است او
آب سرچشمه ي حيات است او
حيدر(ع)است او و حضرت زهرا(س)
پس به خيرالعمل دهد معنا
شكر يارب كه زينبي هستيم
و از مي جام شيعگي مستيم