بعید نیست

جان جهان نثارت اگر شد بعيد نيست
دلها همه شکارت اگر شد بعيد نيست

فرش ره تو ديده ي ما شيعيان شده
بر چشم ما گذارت اگر شد بعيد نيست

تو کعبه اي و ما همه حاجي کوي تو
جبريل پرده دارت اگر شد بعيد نيست

مرغ دلم اسير کمند نگاه توست
دل ساکن ديارت اگر شد بعيد نيست 

آن کس که بوده در همه ي عمر مست تو
شيدايي و خمارت اگر شد بعيد نيست

بار گنه به دوش ولي عاشق توئيم
عاشق دليل عارت اگر شد بعيد نيست

وصف جمال توست که دل برده از بشر
زنديق هم دچارت اگر شد بعيد نيست

تقصير ماست علت تاخير در فرج
افزون تر انتظارت اگر شد بعيد نيست

واژه براي از تو سرودن توان نداشت
وصف يک از هزارت اگر شد بعيد نيست

درباره‌ی