لطفي ندارد بي تو ،
يلدا باشم ...
هرشب کنارم باش که بيزار ،
ازدلتنگي ها باشم ...
مثل اين است که درشب تار ،
اسمان.تنها وبي ماه باشم ...
نکندرسوا شوم امشب ،
پاره پيراهن دست يلدا باشم ...
مثل ماهي هاي ،
تشنه ي دريا ...
دوست دارم اسيرتنگ ،
بلوريلدا باشم ...
وقتي مي نالد مجنون ،
ازعشق ليلي ...
چگونه بااين افسانه ،
بي يلدا باشم ...
غ..ر..آ