در فراق یک دوست

با اين همه بي تابي سرمد، چه کنم

از فرط غم دختر احمد، چه کنم


با ياد غم مادرمان مي سوزم

خون جگر از ديده درآمد، چه کنم


هيئت شده برپا همه جا، ليک بگو

با حسرت ديدار محمد، چه کنم


گيرم دلم آرام گرفت از يادش

با اين همه تاثير و پيامد، چه کنم


هر کار که کردم دلم آرام نشد

هر دم به مسير تو خرامد، چه کنم


با عشق و صفا سوي پدر مي رفتي

اين بار پدر سوي تو آمد، چه کنم

 

کاکتوس

درباره‌ی